كتاب «الميزان في تفسير القرآن» تأليف دانشمند فقيد علامه سيّد محمد حسين طباطبايي رحمة اللّه تعالي عليه، مهمترين و ارزشمندترين كتاب تفسيري است كه در زمان حاضر بر قرآن مجيد نوشته شده است. اسلوب بهكار رفته در اين كتاب تنها روش صحيح تفسير قرآن مجيد است و آن عبارت است از تفسير قرآن به قرآن. قدرت عظيم ادراكي و اطلاعات گسترده و تلاش زياد و ضمير روشن و ذهن نكتهسنج و از همه مهمتر بهكار بستن اسلوب فني تفسير قرآن با قرآن، موجب شده اين قهرمان تاريخ علم تفسير، اثري پديد آورد كه در ميان كتابهاي تفسير قرآن نظيري براي آن يافت نشود.
مؤلف كتاب «الميزان في تفسير القرآن» در مقدمهي كتاب، بحثي اجمالي در روشهاي مختلف تفسيري بهميان آورده و بعد از تخطئه و ابطال روشهاي نادرست تفسيري، تنها روش درست تفسيري را معرفي و توضيح و براي اثبات صحت اين روش استدلالات دقيق برهاني اقامه كرده است. سپس دلايلي نيز از خود قرآن مجيد و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت(ع) جهت تأييد اين نظر و روش ذكر كرده است.
مؤلف قدرتمند و موفق اين كتاب، مرحوم علامهي طباطبايي، كوشش بسياري بهكار برده تا در حد امكانات خود از تحميل يك ديدگاه خاص و محدود بر تفسير آيات قرآن خودداري كند و با قطعنظر از ديدگاههاي محدود شخصي و با استمداد از روش صحيح تفسيري، آيات قرآن را بررسي كند و معاني آن را در سطوح مختلفي كه ممكن بوده استخراج كند و ارائه دهد. او ادعا كرده كه در اين كتاب، قرآن به وسيلهي خود قرآن تفسير شده ودرواقع بهخوبي از عهدهي اين ادّعا برآمده و اين اثر پربركت تاريخي را پديد آورده است.
قرآن مجيد داراي مراتب مختلفي از معاني است و ميشود آن را در سطوح متعددي بررسي كرد. در تفسير الميزان، دربارهي برخي از آيات به بحث لفظي و معمولي و فشردهي آيات اكتفا شده و دربارهي بعضي ديگر از آيات، مباحث مفصل قرآني، علمي، كلامي، فلسفي، اجتماعي، تاريخي و روايي، گاهي در كنار تفسير معمولي و فشردهي آيات و گاهي بهصورت مباحث مستقل قرار گرفته است. اين مباحث مفصل و مستقل گاهي، فقط قابل استفاده براي اهل فن است.
در ضمن بررسي و مطالعهي اين كتاب، با توجه به ارزش و كارآيي مباحث تفسيري آن، خصوصاً مباحث مستقل از تفسير معمولي آيات، تصميم گرفته شد كه يك كتاب راهنما و فهرست موضوعات و همچنين يك دورهي مختصر از الميزان تهيه و تنظيم شود، تا راه استفاده از مباحث آن بهطور تفصيلي و منظم و دستهبندي شده، براي محققان علوم قرآني هموارتر گردد و همچنين استفاده از اين كتاب براي كساني هم كه فقط فرصت و امكان آشنايي اجمالي با معاني آيات قرآن را دارند به راحتي مقدور شود.
در ابتدا به تنظيم كتاب راهنما و فهرست اقدام شد و موضوع كتاب با مؤلف الميزان حضرت علامهي طباطبايي رحمة اللّه تعالي عليه در ميان گذاشته شد كه با اقبال ايشان مواجه گرديد. اين كتاب هم براي متن اصلي (عربي) كتاب تحت عنوان «دليل الميزان في تفسير القرآن» و هم براي ترجمه فارسي آن تحت عنوان: «راهنما و فهرست ترجمهي الميزان في تفسير القرآن» تنظيم و منتشر گرديد و از استقبال پژوهشگران و علاقهمندان به علوم قرآني برخوردار شد.
در ضمن بررسي دقيق الميزان، براي نوشتن كتاب راهنما و فهرست موضوعات، طرح تنظيم كتاب «مختصر الميزان» نيز ريخته شد و بعداً با روشي كه در اين مقاله روشن خواهد شد، اين كتاب تنظيم و آماده گرديد.
جهت روشن شدن روشكار در تلخيص كتاب الميزان، توجه به بعضي از جهات روش بهكار رفته در تفسير الميزان ضروري است .
الف: مؤلف كتاب الميزان غالباً بعد از نوشتن يك يا چند آيه، ابتدا به بحث لغوي دربارهي مفردات آيات پرداخته است. مثلاً:
قوله تعالي: «بكلمةمنه اسمه المسيح عيسيبن مريم…»(آلعمران، 3/45) قد مرّ البحث في معني كلامه تعالي في تفسير قوله: «تلك الرسل فضّلنا بعضهم علي بعض» (بقره،2/253). والكلمة و الكلم كالتمرة و التمر جنس و فرد و تطلق الكلمة علي اللفظ الواحد الدال علي المعني و علي الجملة سواء صح السكوت عليها مثل زيد قائم اولم يصح مثل ان كان زيداً قائماً، هذا بحسب اللغة».
ب: بعد از بحث لغوي، مؤلف غالباً نظر خود را دربارهي معاني آيهي مورد بحث نوشته است مثل: «قوله تعالي: قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمة سواء بيننا و بينكم؛» (آلعمران/64) الخطاب لعامة اهل الكتاب و الدعوة في قوله تعالي : تعالوا الي كلمة الخ بالحقيقة انما هي الاجتماع علي معني الكلمه بالعمل به و انما تنسب الي الكلمة لتدل علي كونها دائرة بالسنتهم.»
ج: بعد از بياننظر خود، اگر مفسران ديگر دربارهي آن آيهي نظرات قابل توجهي داشتهاند، غالباً آنها را نوشته و بررسي كردهاست، بهگونهاي كه گاهي براي آن نظرات وجهي قايل شده و گاهي آنها را مردود شمرده و گاهي فقط به ذكر آن نظرات پرداخته است، بدون اظهارنظر مثل:
و هذا الذي ذكرناه من الانقطاع الاستثناء هو الاوفق بسياق الآية…
و ربما يقال! إن الاستثناء متصل، قوله بالباطل قيد توضيحي…
و هذا النحو من الاستعمال و ان كان جايزاً معروفاً عند اهل اللسان إلاّ انّك قد عرفت ان الا وفق لسياق الآية هو انقطاع الاستثناء.
و ربما قيل ان المراد بالنهي المنع (نساء،4/29).
و مثل: قوله تعالي: «ويطعمون الطعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و أسيراً»(انسان، 8/76) ضمير «علي حبه» للطعام عل يما هو الظاهر، و المراد بحبه توقان النفس اليه لشدة الحاجة و يؤيد هذا المعني قوله تعالي: لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون (آل عمران/92).
و قيل الضمير للّه سبحانه، أي يطعمون الطعام حبّاً للّه لاطمعاً في الثواب، و يدفعه ان قوله تعالي حكاية منهم: «إنما نطعمكم لوجه اللّه» يغني عنه…
د: در مواردي بعد از بحث در تفسير تعدادي از آيات، مباحث مهم و مفصل قرآني، علمي، كلامي، فلسفي، اجتماعي، تاريخي، روايي و… كه ممكن است ارتباطي با مباحث آيات پيدا كنند، به صورت مستقل و مجزا از بحث تفسيري معمولي در يك يا چند فصل نوشته شده است مثل: (بقره،2/1ـ 5)
هل يجوز التعويل علي غير الادراكات الحسية من المعاني العقلية، هذه المسألة من معارك الآراء بين المتأخرين من الغربيين و…
الانسان البسيط في اوائل نشأته حين ما يطأ موطأ الحيوة لايري من نفسه إلا انه ينال من الاشياء اعيانها الخارجية من غير أن يتنبه انه يوسط بينه و بينهما وصف العلم، و…
جهات عمده و اساسي روش كار ما در تلخيص «الميزان في تفسير القرآن» عبارت است:
1. در اين تلخيص حتي كلمهاي به نوشتههاي مؤلف اضافه نشده و تغييري در اصل نوشتههاي مؤلف پديد نيامده است.
2. عمدتاً نظرات خود مؤلف الميزان در معاني آيات قرآن انتخاب شده، مگر در مواردي كه مؤلف مطلبي را از ديگران نقل كرد و آن را پذيرفته است كه در حقيقت نظر خودش مطابقنظر آن مفسر يا مبتني بر آن بوده است.
3. مقدمهي تفسير الميزان كه مبيّن روش تفسيري مرحوم علامهي طباطبايي(ره) است، عيناً و بدون حذف قسمتي از آن در اين كتاب آمده است.
4. قسمتهاي حذف شده عمدتاً عبارتاند از : مباحث مستقل علمي، كلامي، فلسفي، تاريخي، رواي و… كه بعد از تفسير لفظي و معمولي بعضي از آيات نوشته شده است.
5. در جاهايي كه روشن شدن معاني آيات متوقف به بحث روايي بوده، آن بحث روايي انتخاب شده و در اين كتاب آمده است.
6. در جاهايي كه مؤلف دربارهي آيهاي نظر خودش را بهصورت مجزا بيان كرده و بعد از آن نظرات ساير مفسّران را نقل و بررسي كرده، قسمت اوّل (نظرات خود مؤلف) انتخاب شده و نقل و بررسي نظر مفسّران ديگر حذف گرديده است. اما در جاهايي كه بحث تفسيري آميختهاي از نقل نظرات ساير مفسّران بوده، همهي آن قسمتها انتخاب شده است.
7. در جاهايي كه مؤلف بعد از تفسير آيه، نظرات و تفاسيري نيز از ساير مفسران آورده و براي آن نظرات وجهي قايل شده و يا حداقل آن را نقل كرده و رد و ابطال نكرده است، اين قبيل جاها نيز غالباً انتخاب شده مگر در جاهايي كه ضرورتي در انتخاب آنها احساس نشده است.
8. اگر در جاهايي، روشن شدن كامل معاني يك يا چند آيه، متوقف به مجموع بحث تفسيري بوده، تمام آن بحث انتخاب شده و چيزي از آن حذف نگشته است.
9. تفسير سورهي حمد بهگونهي كامل و بدون حذف قسمتي از آن براي آشنايي با روش تفسيري مرحوم علامه طباطبايي(ره) بهعنوان نمونه انتخاب شده است.
10. عناوين اصلي و موضوعات مهم قسمتهاي حذف شده، بهصورت تيترهايي در پاورقي كتاب مختصرالميزان نوشته شده، بهويژه در جاهايي كه بحث روايي، حاوي احاديثي بوده كه در متن تفسير آيات اثري از آن به صورت مختلط با بحث تفسيري لفظي نيست و مؤلف، آن موضوعات احاديث را مستقلاً در بحث روايي طرح و بررسي كرده است.